نازار مامان و بابانازار مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

عشقی خوده خوده عشق

13-عزیز دل مادرتی

سلام عزیزم سلام مامانم .. سلام قشنگیای مادر ... امروز شما 41 روز و یا به عبارتی 27 روزتون هست الان شما حدود 8-10 میلیمیتر هستید ... من و بابایی همش به شما می گیم تنجد (کنجد) ولی الان دیگه بزرگتر از تنجد شدی فدای اون مغز و ستون فقرات و قلبه کوچولوت بشم مادر الان دیگه باید بهت بگیم عدسیییییی   عدسی مامانی خوبی فدای تو بشم من ....   عزیزم این روزا داری دیگه کم کم شیطنتاتو شروع می کنی و حاله مامانی رو زیر رو می کنی . البته هنوز به مرحله اوغ زدن و بالا آوردن نه ها ولی کاملا دلم زیر و رو هست و حالم بد و میل به چیزی زیاد ندارم. امروز صبح نمونه ادرار رو با بابایی برای آزمایشگاه بردیم بعدش من اومدم اداره ولی اصلا حالم خوب نی...
8 اسفند 1392

11-می دونی تمام دنیای منی

  سلام کنجد جونم . الهی من فدای قد و بالات 3-4 میلیمتریت بشم. ای جانم ای مامان فدای اون مغز کوچولو و قلب کوچولو و جوونه های دست و پات بشه .. عزیزم ... خانومم...آقاییی.. ای جان با تمام وجودممممممممممممممممممم لحظه شماری می کنم برای به آغوش کشیدنت و بویدنت ... برای لمس قشنگترین معجزه خدا تو زندگیم ... مامان فدای چشمای قشنگت بشه از روز 4 شنبه تا الان اتفاق خاصی نیوفتاده جز اینکه مامانی آزمایش قند داد روز 5 شنبه و ازمایش ادرار هم به خاطر اینکه اول صبح نبود نتونست بده افتاد برای 5 شنبه این یکی هفته که صبح زود بره و انجامش بده ... دیشب یعنی شنبه بابایی رفت یه سری کارای ویزیتای مامانی رو انجام داد. پیش متخصص خون رفت و دکتر جون ...
5 اسفند 1392

10 - سلام دین ودنیای مامان

سلام مهربون خانومم سلام آقا پسری گل من سلام قشنگیای چشم خوشگل من . خوبی کنجد کوچولوی توی دل مامان امروز شما 32 روز و به عبارت درست تر 19 روزتون هست ... ای من فدای تک تک سلولای بدنت بشم مادررررررررررر   دیشب مامانی مجدد رفت آزمایش بتای خون که دکتر مطمئن بشه مشکلی نیست . آخه مامانی خیلی زبرو زرنگه و خیلی زودمتوجه شد هستی . معمولا خانوما نی نی هاشون که 40 روزشون می شه می فهمن من از 26روزگی فهمیدم شما هستی معمولا خانوما 40 روز به بعد متوجهمی شن . از خانوم دکتر یاری هم برای امروز وقت گرفتم . ساعت 5 هم باید بریم و جواب آز بتا رو بگیریم . و بعد می ریم پیش خانوم دکتر یاری . خانوم دکتر نصیری خیلی شلوغ پلوغه . خیلی آدم اذیت می شه ...
30 بهمن 1392

9- سلام جیگر طلای مامانی

  سلام گلم سلام دلم شما الان بر اساس قرار داد جهانی 31 روزتون هست ولی در حقیقت 18 روزه هستید. سلام خانومم سلام آقایی... آخ کی بشه من بفهمم دختر طلایی یا پسر ناز؟؟؟؟؟ یعنی نه فقط برا  خودما برای همه همین شکلیم تا می فهمم یکی بارداره سریع دوست دارم بدونم جورابای نی نیشون صورتیه یا آبی ؟ یعنی می میرم تا بفهمم.... بعد که می فهمم حالا دوست دارم بدونم نی نی چه شکلیه ؟ باز می میرم تا نی نی دنیا بیاد و ببینمش ... حالا فکر کن ببین نسبت به شما چطورم دیگه .   ای جانه دل من . عزیزمممممممممممممم خدایا جون پسر یا دختر بودنت برای من و بابایی هیچ فرقی نمی کنه هیچ فرقی فقط سالمممممم خدا جون من هدیه و معجزه قشنگی که به ما ...
29 بهمن 1392

8- سلام کنجد مامان

سلام قشنگیای مامان... سلام میوه دل و جونه مامان... سلام کنجد کوچولوی 3 میلیمتری مامان.. الان شما حدود 27 روزتون هست البته کمتره ها ولی خوب قرار داد جهانیه .. امروز مامانی تو اداره کلی عصبی بود کلی اخلاق گندددددددددددد کمرش وحشتناک درد می کرد داشت نصب می شد . هی اشکاش می اومد پایین. هیچ جای هم نبود تواداره که برای 1 ثانیه کمرش و بزار رو زمین . بعد از اداره بابایی برای دکتر خون و زنان رفت نوبت گرفت. دکتر متخصص خون که زود تعطیل کرده بود فردا باید بریم مجدد دکتر زنان خانوم دکتر نصیری هم کلی معطل شدیم . برای آزمایش بتا رو مجدد نوشت گفت باید به 1000 برسه . و برای 20 اسفند بران تاریخ سونو قلب نوشت .   بعد از دکتر هم رفتیم خون...
29 بهمن 1392

5

سلام قشنگیای مادر . خوبی عزیز دلم . خوبی من فدای اون چشمای قشنگت.   اول بزار چند تا خبر بدم بهت .... اول اینکه عمو روح اله و زن عمو لیدا نی نی دار شدن. روز دو شنبه بهمون خبر دادن الان زن عمو حدود 42 روزش هست. به سلامتی ان شالله مبارکشون باشه . اگه شما الان تو دل من باشی که هستی صد درصد اختلاف سنیتون با پسر عمو روح اله می شه 2 هفته . خاله مهرنوشم خیلی حالش بده مدام می برنش دکتر و بیمارستان خدا کنه نی نی زودتر دنیا بیاد چون خیلی داره اذیت می شه و زجر می کشه. به خاطر علی عامو و کاراشم همه تو این روزا حاله خوبی نداریم هیچ کدومممون. دادگاه تصادف ماشینمون هم هر روز یه داستان جدید پیش میاره . خیلی داریم اذیت می شیم به خاطرش . خدا...
27 بهمن 1392

7- خدایا شکرت

سلام قشنگیای مامان... سلام میوه دل مامانی ... خوب بزار داستان بودنت و خبر به بابایی رو برات بنویسم قشنگم .....   تا 5 شنبه صبحش رو نوشتم ... بابا عصر 5 شنبه رفت مراسم ختم مادر همکارش منم یه کم خونه رو جمع و جور کردم و دوش گرفتم . خودکارای رنگی رنگی و اکلیلی آوردم و برای بابایی از طرف شما نامه نوشتمک بسم الله الرحمن الرحیم در عاشقانه ترین روز عشق (ولنتاین) دنیا یه هدیه کوچولو وناز تقدیم به بهترین بابایدنیا سلام بابایی جونم . بابایی جونم خودتون رو آماده کنید چون دارم یواش یواش می آم پیش شما و مامانی جونم 1+1=3 از طرف نی نی گل بوس 24/11/92   شب ولنتاین بود عزیزه دلم  از طرفی هم بابایی عادت داره ت...
27 بهمن 1392

سلاممممممممممممم

سلام قشنگیای ماماننننننننننننننن اینقد مامان خوشحاله که می خواد جیغ بکشه یعنی تو دلش چندبارم کشیده ها عزیزه دلم... قشنگیای من ... خوشگل من  ... همه هستی من مامان فدای اون چشمای قشنگت بشه می دونی چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟   آره آره تموم شد انتظارای مامانی تموم شد . این روزای سخت و کشدار تموم شد..... این سالای سخت و پر از طعنه و کنایه و سوال تموم شد بزار از اولش بگم   دیشب با بابایی رفتیم چند تا بی بی چک خریدیم. همون شب گذاشتم ولی منفی شد. یه کم ناامید شدم ولی باز دستم و گذاشتم رو دلم و سوره یاسین و ایه الکرسی رو خوندم. ساعت 4 صبح بیدار شدم از خواب خاله های نی نی سایتی گفته بودن 5 شنبه برم آز خون بدم ولی من منصرف شدم...
27 بهمن 1392