نازار مامان و بابانازار مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

عشقی خوده خوده عشق

3

سلام مامان قشنگم. خوبی قشنگیای من ؟ خدا کنه خوب خوب باشی و بدو بدو در حال تقسیم شدن باشی و محکم کردن خودت تو دل مامانی . روزای سختیه خیلی سخت .... این انتظار داره من و می کشه .حدود 7 روز دیگه می تونیم با یه سری کارا بفهمیم که هستی تو دلم یا نه . راستی به خاطر دلایلی مجبور شدم خیلی یواش به خانواده مامان جونی در مورد اینکه قراره دیگه شما باشید بگم یعنی گفتم... البته با مشورت بابا جونیت. آخه خودت که دنیا بیای متوجه می شی که تمام کارای خاندان با من و بابا جونیت هست. ولی هیچ کدوم هیچ وقت ..... ولش کن قراره تمام خوبی های عالم برای شما باشه و من هیچ وقت درگیر بدی هاش نکنمت به خودم قول دادم.... قول دادم حتی درد و دلای عادی هم باهات نکنم ...
19 بهمن 1392

2

سلام عزیزه دل مامان ... سلام قشنگیای مامان سلام همه عمر مامان... امروز سومین روزیه که من حس می کنم که هستی .... حدود 10-12 روز دیگه باید صبوری کنم برای دونستن بودنت.... عزیز دل مادر من تمام تلاش خودم و کردم شما هم تلاش کن برای اینکه بیای پیش ما ... می دونم برات سخته از آسمونا هبوط کنی به زمین ولی قول می دم تا آخرین لحظه عمرم مواظبت باشم و نزارم که تنها باشی و تنهایی رو حس کنی ....   عزیز دل مامان، مامان تنهایی زیاد کشیده حتی تو جمع ... پس مطمئن باش نمی زاره تمام عمرش که تنهایی و بی کسی رو حس کنی ... مطمئن باش مامان بابای خوبی هستیم نترس بیا ....   کمرم خیلی درد می کنه خیلی .... بی صبرانه منتظر اومدنتم عزیز دل ما...
15 بهمن 1392