نازار مامان و بابانازار مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

عشقی خوده خوده عشق

47- روزهای بد ، بدر

1393/5/29 14:22
نویسنده : مامان نازار
220 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مادری ...

حاله من خوب نیست ؟

احتمالا حال شما هم خوب نیست ..

نمی خواستم بنویسم امروز چون روز خیلی بدیه بد بد بد بد به توان بی نهایت به توان خیلی چیزا ...

 

چرا گاهی زمین و زمان و آدماش دس به دست هم می دن تا تو تمام دلخوشی های الکی که به خودت می دی باز خراب بشه ...

هم من خوبم هم شما ... هیچ کس نگران نباشه ...ولی نه من خوبم نه دخترم ...

برای هزارمین بار ثابت شد که اولویت ما نیستیم ...رفاه ما آسایش ما اصلا همه اینا به جهنم دل ما ... دل ما در اولویت نیست... اولویت دل ما نیست ....مادری می نویسم تا شما هم بدونی که تو زندگی روزهای خیلی بدی هست اینقد بد که توانایی حتی یه کلمه حرف زدن در موردشون رو نداری توانایی بحث کردن نداری توانایی دفاعنداری ت چه برسه به حمله ولی وقتی اینارو می خونی می خوام لبخند بزنی و بگی ..

هر سختی که من و نکشه بی شک مقاومترم می کنه

به خودت بگی روزهای بد ، بدر

بگی هیچی نشده و این روز بد برای من و مامانم گذشت پس روزای بد دیگه هم موندنی نیستن ... و می گذرن ..

 

ولی چقد سخت گذشتن ... چقد دلا سابیده شد به خاطرشون .. چقد عشقا تبدیل شد به تنفر

دوست داشتنا به بی تفاوتی ...

کاش رسم عاشقی رو نه کاش رسم معامله روبلد بودیم می دونستیم چی رو داریم در قبال چی می دیم

دله عزیز ترینامو داریم در مقابل به دست اوردنم چه چیزی می شکونیم ... داریم به خاطر یه عده کی رو تو زندگیمون نابود می کنیم و روحش و آزار می دیم حالا جسمش بماند ...

 

اگه تو نباشی مادری می خوام دنیا نباشه ... سکوت می کنم فقط به خاطر تو ... ولی هیچ عشقی وجود نداره هیچ دوست داشتنی و همه تبدیل به تنفر شدن ... می نویسم تا رو دل داغ گذاشته باشم و هیچ وقت یادم نره هیچ وقت ...

که بعضیا بلد نبودن رسم عاشقی رو که من از بر بودم به خاطرشون حتی با تقلب هم عاشقی نکردن بااینکه پر از ادعا بودن ...

 

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست ...

شادی آرامش لبخند و جاری و زلال بودن و عاشقی رو برات می خوام تو لحظه به لحظه عمرت دخترکم

تحمل می کنم چون .. پناه تمام بی کسی هامی ... از خدا با اشک خواستمت که تمام بی کسی هام تموم بشه بشی تمام وجودم همه کسم همه نداشته هام تو زندگیم بشی ...

تحمل می کنم چون:

عشقی خوده خوده عشق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامی نسیم ✿◕ ‿ ◕✿
29 مرداد 93 23:08
نبینم ناراحتی عزیزم . انشا الله خدا همسر و دخترت و برات نگه داره بقیه رو واگذار کن بخدا
نگار
29 مرداد 93 23:34
عزیزم خودتو نارلحت نکن گلم بخدا خوب نیس انشالا همه چیز حل بشه گبم