99- نهمين ماهگرد دختري
سلام خانم خانوماي مامان ...
دوست دارم وقتي بزرگ مي شي ان شالله و اين نوشته ها رو مي خوني حس و حالت و بدونم ... دختري.....اخه چرا اينقد بد خوابي .. ديشب به زور ساعت 1 شب خوابوندمت ....نيم ساعت بعد بيدار شدي و نغ و نوغ و هي بلند مي شدي خودتو مي نداختي اين ور اونور و غلططططططططططططططططط
من كه بيهوش شدم و نميدونم تا كي ادامه دادي ....
تا صبخ مدام هر نيم يا 1 ساعت يه بار كارت همين بود و من بدبخت خواب سبمك كه پشه پر نزده بيدارم هي بيدار مي شدم كيش كيشت مي كردن شير مي دادمو باز بيهوش ....
ولي ساعت 5 صبح رسما ديگه بيدار شدي و نخوابيديييييييييييييييييي .. داغونما به قول آقوي همساده داغونننننن
هيچي ديگه منم پابه پات بيدار موندم ...
دختري چرا آخه چرا نمي خوابي ... كاش من مي تونستم بخوابم ....از 24 ساعت 25 ساعتشو مي خو.ابيدم
خيلي زندگيم بهم ريخته شده ... به هيچ كاريم نمي رسم حتي كاراي شخصيم ....
خوب بابايي كه هميشه مشغول سو استفاده از ماشين مامانيه ... و دختري منم كه دست فرمونش عالي.... كي بشه من بشضينم كنار دخترمو و دخترم من و اين ور اونور ببره .
بابالو سريع ماشين من و دختري رو ترك كن ...
فداي اون دستاي نازت . بابالو هميشه عادت داره هر جايي دستاي شما رو مي گيره تو دستاش مي گه آرامش بهم مي ده و خيلي نازه . حالا تو خواب موقع رانندگي يا حتي غذا خوردن ...
بله شما و گلسا گلي مشغول شيطنت
خوب خانم خوشگل من مي دونيد چراخوشحاله ؟؟؟ دقيقا لب تاب رو از رو ميز تي وي پرت كرده پايين و سر صحنه جرمشم ايستاده و داره دس دسي مي كنه
موش موشيه مامان كيه . فداي اون خنده هات بشم كه مماختو جمع مي كني وقتي مي خندي و خودت و موش مي كني
بيب بيب بريد كنار ..... مي بينيد دخترم چه مهارتي داره تو رانندگي يه دستي دست برده داخل فرمون
فداي اون اخم و دقتت... مادري كيك خودته همه همش نغ نغ نداره كه ....
اينم عيدي عزيز جون كه به هممون يكي يكيشو داد ....و دختري من خيلي با سياست قاپيد از دست عزيزي و ديگه پسش نميداد به مامان وبابا.