نازار مامان و بابانازار مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

عشقی خوده خوده عشق

نقاشی اتاق خوشکلت دختره قشنگ بابا

1393/5/24 13:01
نویسنده : مامان نازار
403 بازدید
اشتراک گذاری

داغ داغ از رنگ آمیزی اتاقت

 

نوشته شده توسط بابایی:

البته بابائی؛ این رنگ اصلیش نیست فعلا کار داره بوسبوسبوسبوس

 

 

********************************************************************************

شنبه نوشت توسط مامانی :

سلام دختر قشنگم ... الان اومدن اداره ... البته با شرایط خیلی بد (دیشب مامانی داشت می مرد از ترس به خاطر حالتای عجیب شما ) وبه شما رو باز کردم ... یهو دیدم اااا این آقاهه کیه تو وب شما ؟؟؟

ای بابایی شیطون بدونه اینکه به من بگه از اتاق شما که آقای مهربون مشغول رنگ کردنشه عکس گذاشته ....

مامانی از 5 شنبه عصر تا امروز صبح خونه عزیز جون بود چون بوی رنگ برای میوه دل مامان بد بود ...

صبحم بابایی اومد دنبالم  و هر دو اومدیم اداره هامون.

دیشب رنگ اتاق شما تموم شد ... بابایی می گه خیلی خوشگل شده من که هنوز ندیدم ... ترجیح دادم بدون طرح نقاشی کنه اتاق شما رو چون اطمینانی به طرح هایی که می زنن نقاشا نداشتم اتاق شما کوچولوهه بیشترش با وسایلاتون پر می شه بقیشم با برچسبای خوشگل براتون طرح می زنم ....

برم که کلی کار ریخته سرم ... ولی شیطون بلای مامان دیشب تو دل مامان داشتی نمی دونم چیکار می کردی ... بوکس کار می کردی ژیمناستیک بود شنا بود هر چی بود حسابی مامانی دردش اومد  و یه حرکتای خاص که مامانی همش احساس می کرد الاناس که دنیا بیاید ... واسه همین کلی ترسیده بود ... دختر قشنگم دیگه مامانی رو نترسونیا باشه ؟؟؟

راستی عمه جونات از تهران عکس فرستادن برای شما و دختر عمه نازت دو تا ماشین خریدین ؟؟؟

منم تعجب که خوب جفتشون دختر طلانا عروسک می خریدید ؟؟؟

البته من نگفتم بابایی گفت .. و خیلیم سریع گفتم بین رنگ آبی و صورتی رنگ صورتی رو برای نازار ما بزارید ..

به این می گن یه مامان  زرنگ ....

البته همه از طریق وا ت س آ پ باباییی

 

این هفته کلی کار داریم ... در اوردن پرده و خشک شویی و درست کردنش برای اتاق شما ... شستن و تحویل موکت اتاقتون نصب پرده اوردن سرویس  چوب اتاق شما و نصب کردنش ...

و کلی ریز و کاریای دیگه و ان شالله دیگه کم کم وسایل شما رو داخل اتاق خوشگلت بچینیم هر چند کلی باز کار هست ...

 

عاشقتم مادری عاشق ... می دونم وقتی دنیا بیای یه دنیا دلم برای این روزای دو نفریمون با هم تنگ می شه .

گاهی که بی صبرانه تو ذهنم منتظر اومدن ماه مهربون مهر و رویای بغل گرفتن و شیر دادن دختر مهر ماهیم رو دارم ... یهو دلم می گیره و بغض می کنم ... بغض می کنم که نه این روزای دو نفری رو عشقه .. الان ماله منی ماله خوده خوده من به تنهاییی با تمام ترساش با تمام اذیتاش با تمام استرساش  از این دو نفری بودنمون و فقط مال من بودن کلی خوشحالم و لذت می برم.

زندگی عاشقانه ای رو برات همیشه از خدا خواستم چه وقتی کنار من و بابایی هستی  چه هر جای دیگه ای که از دنیا و کنار هر کسه دیگه ای هستی ...

نمی تونم زندگی بدون عشق رو برات تصور کنم ... تنها دعای خیریه که بعد از خوشبختی و عاقبت بخیریت تو دو دنیا برای شما میوه دلم همیشه از خدا خواستم حتی قبل از بودنت داشتن زندگی و روزگار عاشقانه  و شادمانه بوده  ....

عشقی خوده خوده عشق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامی نسیم ✿◕ ‿ ◕✿
24 مرداد 93 14:54
به به بسلامتی انشا الله مبارکه