نازار مامان و بابانازار مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

عشقی خوده خوده عشق

82- یه شب طولانی

1394/2/5 7:50
نویسنده : مامان نازار
216 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام ... اینقد خستم اینقد خوابم می آد که چشمامو باید واقعا با چوب کبریت باز نگه دارم ....اغصلا حالم خوب نیس اصلاااااااااااااااااااا

 

شما دیشب رسما تا صبحج بیدار بیدار بودید ... خودمم باورم نمی شد ...

بابایی امروز 3 روز رفته ماموریت تهران .. البته و سر زدن به پسر عمشون که عمل کرده ...به خاطر همین دیشب ساعت 10 شب من و شما رفتیم خونه عزیز جون ...البته بابایی امروز صبح زود با همکارش حرکت کردن ولی من گفتم چه کاریه صبح شما رو بد خواب کنم از الان می رم ...

نشون به این نشون که چشمای من برای حتی لحظاتی خوابیده باشن ....

شما دیشب حتی یه لحظه چشم رو هم نزاشتید بیدذار بیدار هوئشیار هوشیار و هر کار تو روز انجام می دادید و می خواستید انجام بدید ...

من هیچی به درک عزیز جون بد بخت وبیچاره .. پا به پای من بیدار تازه بیشتر از من تلاش می کرد برای آرامش و خوابوندن شما ...

از ساعت 12 گفتم الان می خوابه نیم ساعت دیگهمی خوبه

2 شد 3 شد 4 شد 5 شد 6 .....

بله دقیقا سر ساعت 6 شما خوابیدید ...

الان که دارم اینارو می نویسم همینجور رو کیبرد چرت می زنم ....

مادر....خیلی بیشتر رو این کلمه باید فکر کنم مادرررررر

مامان یچارم .. اینقد نگرانش بودم ....حالا من اومدم اداره اون بیچاره که باز باید با شمکا سرو کله بزنه چی ....

خخدا کنه حداقل روز بخوابید که اون بتونه استراحتی بکنه ....چت شده بود مادری ؟؟؟

مشکلت چی بود عزیزم چرا اینجوری شده بودی

عجیب بود کارت تو این 6 و 7 ماه بی خوابی زیاد دادی بودی بهم ولی نه اینجوری یه کوب بیدار تا چراغ خاموش می کگردیمک یا شما تو کریر یا تاب برقی یا رو پا می زاشتیم بخوابی جیغ می کشیدی که خواب نهههههههههههههههههه

 

هلاک یه چیکه خواب بودم و هستم هلاکککککککککککککککککک

 

حالمن خوب نیس لحظه به لحظه بدتر می شم ...

فعلا

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان منصوره
5 اردیبهشت 94 13:16
عزززززیززززز دلم،سلام، چه کردی،اومدم سر بزنم ببینم نوشتی،دیییییدم کولاااااک کردی،قربون یسنای خاله بشم،ببببوس واسه دخترناااازم
مامان نازار
پاسخ
بله بله بله ... البته خاله جون شما و مامانم که همیشه با هم در ارتباطید ....
♥مامی ملودی جون ♥
5 اردیبهشت 94 23:00
این نیز بگذرد
مامان نازار
پاسخ
آره خوبیش به همینه که می گذره ... خدارو شکر که می گذره
هدي32
6 اردیبهشت 94 11:13
سلام عزيزم خوبي اوضاع منم بهتر نيست شبها و بي خوابي دخترك صبح و اداره در انتظار
مامان نازار
پاسخ
خاله هدی جونم ... کاش برا دختر گلمون یه وب می نوشتید اینجوری خاطرات دخترمون ثبت می شه و بعدها کلی دوست خوب داره ... اره این قسمتشو پر رنگ کن شب وبیخوابی و فردا ادارهههههههههههههههههههه اگه ادم فرداش تو خونه باشه غمی نیست تا صبحم بالا سر جیگر گوشش بیخیال بیداره ....