49- تمام زخم های روحی و جسمی مادرت
سلام ... دارم اینارو با بغض و اشک برات می نویسم ... اومدم اداره که یه کار ضروری عقب افتاده رو بالاجبار انجام بدم با هزار ترس و سلام و صلوات .. بعدم بالید برم سونوگرافی ... برای کسی که قراره بیاد و تمام غصه های مادرشو بکنه شادی ... بشه همدم و مونس و تمام دنیای مامانش ... یه روزی به بابات گفتم به خاطر دخترم می تونم آدم خطرناکی بشم اونقدی که حتی فکرشم نمی تونی بکنی ... شاید اون روز امروز باشه .... و بازم یه جمعه لعنتی دیگه و بازم خونریزی و لکه بینی ... به من و تو تو این 4 شنبه و 5 شنبه و جمعه چی گذشت بمونه بین من و شما و خدای مهربونمون ... لحظاتی گذشت که می تونستم هر کسی رو هر کسی رو بکشم ...آرزوی مرگ خیلی ها رو کردم ...
نویسنده :
مامان نازار
8:26