73- مراسم روز مادر و زن
سلام عشق مامان. سلام نفس مامان سلام خوشگل خانم... یسنا جونم عزیزه دلم ... مامانی ... اینقده تو همین 1 ساعتی که شمارو گذاشتمخونه عزیز و خودم اومدم اداره دلم برات تنگ شده .... تمام هستی مامانی . بهونه نفس کشیدن مامان .... خوب ... دیشب اداره باباینا مراسم بزرگداشت روز مادر و زن تو سالن آمفی تئاتر شهر داشت ... از اداره که برگشتم اومدم خونه عزیز دنبال شما عزیز یه دمچخت گوجه خوشمزه هم درست کرده بود که با سالاد فراووون زدیم بر بدن ...شما هم حسابی جیگر طلا شدی همش دنبال سر من نغ ن؛ می کنی و تا من ومی بینی کلی ذوق می کنی و می خندی ... از تو اشپزخونه تا صدای من و می شنیدی شروع می کردی به گریه که یعنی بیام پیشت . برگشتیم خونه به شما سوپ ...
نویسنده :
مامان نازار
8:27